صدای اسلام

صدای اسلام
بزرگترین پایگاه مجازی اهل سنت در ایران

<-PollName->

<-PollItems->

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 5
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 5
بازدید ماه : 105
بازدید کل : 178982
تعداد مطالب : 61
تعداد نظرات : 16
تعداد آنلاین : 1

نام و نسب مولانا محمد عمر بن ملا احمد بن ملا عبدالرحمن بن عبدالجلیل بن ملا کمال الدین گُشتی است که سلسله ی نسب ایشان به حضرت شیخ عبدالقادر جیلانی رحمه الله می رسد و ایشان از سادات حسنی می باشند. تولد و دوران کودکی ایشان در آخر سحر بوقت طلوع بامداد شب پنجشنبه سوم ماه مبارک ذوالحجه سال ۱۳۵۵ هـ.ق. در روستای انزاء از توابع شهرستان سرباز از پدر و مادری پاک چشم به جهان کشود. از همان دوران کودکی امتیازات خدادی ایشان بروز میکند تا جایی که بین او و کودکان دیگر فرقی واضح ایجاد می شود. وقتی که کمی بزرگتر می شود، صفات مردان کامل در او دیده می شود و در همین سنین عشق مفرطی به نماز ، روزه ، ذکر و خواندن درود دارد. به اشعار عارفانه و نعت آمیز علاقه ی بسیار نشان می دهد واشعار زیادی از دیوان ملا حسن و دیوان حافظ شیرازی را از بر دارد و آنها را با سوز می خواند. عشق نبوی خمیر فطرت اوست و از همان کودکی عادتی کامل به سحر خیزی پیدا می کند. آغاز تحصیلات وقتی که پا به سنّ نه سالگی می گذارد، پدرش او را به دبستان می برد. ایشان تا دو سال به جدّیت تمام درس می خواند ، امّا سال سوم حالش دگرگون می گردد و به دنبال آن برای همیشه دبستان را ترک گفته و در مقابل، عاشق کتابهای دینی است. تا سنّ ده سالگی کتابهای ابتدایی مدارس دینی آنزمان از قبیل گلستان ، مجموعه ی پنج کتاب ، میزان الصرف و منشعب ، منیۀ المصلی و مختصر القدوری را فرا می گیرد. در این سنین با وجود کم عمری مانند دیگر بچه ها ترسی ندارد و به هنگام مسافرت پدر گرامیش در شبهای تار تن تنها به آبیاری باغ و درختان پدر به آخر آبادی می رود. در سن یازده سالگی به دست غلام محمد دالبندنی نقشبندی خلیفه ی مجاز شاه ولی الله خراسانی/هراتی در سلسله ی نقشبندیه ی مجددیه ، بیعت می کند. سفر به کراچی: ایشان در سال ۱۳۶۸ هـ.ق. به قصد کراچی – شهر علم و عالم پرور پاکستان – از ایران خارج می شود. سال اول ورودش به پاکستان را در مدرسه ی احرار الاسلام می گذراند و سال دیگر وارد مدرسه ی بزرگ و خوشنام آن دیار، یعنی مدرسه ی مظهر العلوم کدّه می شود. او علوم متعدد اسلامی را از علمای متبحّر و صاحب نام حاصل می کند. علم ترجمه و تفسیر قرآن و حدیث را از عالم بزرگ، حافظ کلام سرمدی و محدّث وقت، حضرت مولانا فضل احمد کراچوی رحمه الله می آموزد؛ حلقه ای از زنجیره ای طلایی که به حضرت شاه ولی الله دهلوی رحمه الله رسیده و از آنجا با حلقات طلایی به امام اعظم ابوحنیفه نعمان رحمه اللهو باز از آنجا با سلسله ای عالی به خاتم المرسلین صلی الله علیه و سلم ختم می گردد. زندگی هفت ساله در پاکستان ، افقی جدید و وسیع در مقابل دید مسافر ایرانی می گشاید و در ضمن درس خواندن، او را از نزدیک با علما،اندیشه ها، مکاتب مختلف مذهبی و فکری، سیاست ها و… آشنا می سازد. به تعبیر شیخ الحدیث و التفسیر حضرت مولانا محمد یوسف حسین پور: در زمان طلبگی با دیگر طلاب فرق می کرد، طلبه ای نبود بلکه استادی بود؛ که با اهل بدعت مناظره هایی داشت و بر آن ها غالب شد. مولانا در دوران تحصیل در مساجد کراچی به درس و تعلیم اطفال مسلمین همت می گمارد و با بدعات موجود در آن سامان شدیداً مبارزه می کند تا آنجا که در صورت ادامه ی رفت و آمد برای سخنرانی و درس و تعلیم او را تهدید به قطع پاها می کنند اما مولانا رحمه الله از این امر مهم دست نمی کشد و بالآخره تصمیم به قتل ایشان گرفته می شود، اما خداوند ایشان را از مکر دشمنانو شیاطین انس و جن در پناه خویش مصون نگه می دارد. وی در سال ۱۳۷۳هـ.ق. دروس حوزوی را به پایان رسانده و به خاطر مشکلی نتوانسته درامتحانات پایان سال تحصیلی شرکت نماید و به وطن بر می گردد ؛ بنا بر این ایشان بعد از ماه مبارک رمضان ۱۳۷۵هـ ق دو باره به کراچی رفته و در آغاز سال تحصیلی نزد مولوی عبدالرزاق هزاروی و مولوی علیم الزمان و دیگران امتحان داده مدرک می گیرد. با تکمیل علوم ظاهری، تشنگی حقیقت جویی در روانش برطرف نمی گردد. لذا برای به دست آوردن گوهر باطن و معرفت، در سال ۱۳۷۵ هـ ق راهی افغانستان می شود و در آنجا به دست حضرت شاه غوث محمد هروی رحمه الله بیعت می نماید و پس از وفات وی – مدتها بعد – نزد فرزندش، حضرت علامه شاه بهاء الدینشهید رحمه الله تجدید اسباق و به کمک وی، سلوک عارفانهاش را تکمیل می کند. بازگشت به وطن: مولانا بعد از بازگشت به وطن، در سال ۱۳۸۰ هـ.ق. با مساعدت جناب مولانا تاج محمد نسکندی مدرسه ی عزیزیه دپکور را که به علّت رفتن حضرت مولانا عبدالعزیز رحمه الله به زاهدان، بی سرپرست مانده بود، به اَنزاء انتقال می دهد و مدّتی در آن به تدریس اشتغال می ورزد. تا این که در طی یکی از سفرهای تبلیغی ، گذرش به منطقه ی کوه وَن می افتد که اغلب ساکنان آن معتقد به آیین کفرآمیز»ذکر« ]۱[بودند. در آنجا احتیاج شدید به اصلاح همه جانبه ی آنان احساس می کند. خود مردم نیز اصرار می ورزند که پیش ما آمده مسجد و مدرسه ای درست کنید. بدین منظور به کوه رفته و در روز دوشنبه ششم ربیع الاول ۱۳۸۱هـ ق در مسجدی که خود اساس آن را درهمین سال گذاشته بود درسرا شروع می نماید و در روز یکشنبه پنجم ربیع الثانی سال ۱۳۸۱ هـ ق. به کمک همان مردم در روستای پادیگ ) خدا آباد( اساس مدرسه ای را میگذارد که بعدها در ردیف معروف ترین مدارس دینی برای خود جای باز می کند. تألیفات: لازم به ذکر است که حضرتمولانا رحمه الله از میان علمای اهل سنت بلوچستان، رتبه ی داشتن بیشترین تعداد تصنیفات را به خود اختصاص داده است. تعداد کتاب ها و رساله هایی که ایشان نوشته است نزدیک به ۸۰ هستند و ایندر عالم تصنیف رقم بزرگی است. مهم ترین تألیفات ایشان عبارت اند از: تفسیر تبیین الفرقان، فتاوی منبع العلوم، شمشیر بران بر اشراک و بدعات دوران و… مولانا رحمه الله از دیدگاه علما ۱- شیخ الحدیث والتفسیر مولانا سید محمد یوسف حسین پور: ایشان عالم و عابدی به تمام معنا بود و خدمات ارزنده ای که در زندگی خود انجام دادند، بر کسی پوشیده نیست. شخصیتی بودند که هم پایه و نظیری در میان هم سن و سالان خود نداشت. ۲- شیخ الاسلام حضرت مولانا عبدالحمید: اگر بگویم که مانند ایشان را در میان خود نداریم مبالغه نکرده ام. اگر چه شاید عدّه ای در فقه معروف تر باشند، اما دسترسی ایشان به فقه از همه بالاتر بود و در عرفان و تصوف کمتر کسی را سراغ دارم که هم به شریعت وفقه وهم عرفان این چنین مسلّط و پایبند باشد. او فقیهی زبردست و اندیشمندی بزرگ و توانابود. وفات ایشان سحرگاه ۲۴ صفر ۱۴۲۸ هـ.ق. به وقت تهجد جهت دیدار یار شتافت. » اِنّا لله و اِنّا اِلَیهِ رَاجِعُونَ«. در تشییع جنازه یایشان هزاران نفر از مردم استان همگام با علمای بزرگ این دیار هم چون شیخ الاسلام مولانا عبدالحمید و شیخ الحدیث مولانا محمد یوسف و… شرکت جستند و نماز جنازه را برادر ایشان، مولانا عبدالرحمن چابهاری امامت نمودند. مبارک مـر ترا این زندگی بـاد/*/ که از سودای عالم بــودی آزاد نه فکـر جمع مال و نی منالـی /*/ نه فکر پُست وجاه وعزّت وشاد نبودی درغم خورد وخوراکـی /*/توکّـل داشتـی بــــر خالـق زاد همه همّ و غمت دین خدا بود /*/ همه در وعظ و در تعلیم وارشاد تو مقبول خدا بودی ازان هـم /*/ شدی مقبول خلقش ای گـل راد همه در خدمت خلـق خدایـی /*/ همه در طاعت و در ذکر و اوراد مبارک آنکه در این چند روزی /*/ بکـرده توشـه ی اعمـال اعـداد ندارد توشه ی اعمال راجـــی /*/ کنــد در بارگاه ربّ فــــــریاد بـده توفیـق اعمالـش خـــدایا /*/ که بر ایمان و نیکی خاتمــه باد نوشته ی استاد عبدالکریم حسین پور )راجی( با اختصار از پیام اسلام، نشریه داخلی عین العلوم گشت
>

نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






ادامه مطلب
نوشته شده در تاريخ جمعه 11 مرداد 1392برچسب:, توسط صدای اسلام
تمامی حقوق این وبلاگ محفوظ است | طراحی :